۰ سبد خرید

اصرار خانوادم به فرهنگیان؟ یا علاقه ی خودم؟

اصرار خانوادم به فرهنگیان؟ یا علاقه ی خودم؟ اگه شما هم بین این دوراهی گیر کردی، این مقاله مخصوص شماست دوست خوبم...

اصرار خانوادم به فرهنگیان؟ یا علاقه ی خودم؟🤔

متاسفانه سال‌هاست اجبار خانواده‌ بر تحصیل و انتخاب رشته فرزندان باعث ایجاد مشکلات فردی و اجتماعی شده است.”انتخاب کورکورانه” و یا به بیانی دیگر “موج سواری” مدت‌ها گریبان فرزندان ایران زمین را گرفته است؛ متاسفانه چندین نسل از ایرانیان پاسوز موج سواری خانواده خود در امر انتخاب رشته شده‌اند؛ موجی که به غلط ایجاد شد و اکنون تبدیل به غولی بی شاخ و دم و البته اشتباهی مصطلح شده و بنابراین دیگر در زمره پدیده‌ای مذموم به شمار نمی‌آید!

اما آن موج چیست؟ چرا پس از سال‌ها و اثبات نادرستی آن هنوز هم بساط خود را  برنچیده است؟ چرا فرزندان به این خواسته ناصحیحِ خانواده خویش تن می‌دهند؟ چرا اگر از هر کودکی درباره شغل آینده‌اش سوالی پرسیده شود در جواب خواهد گفت: «یا پزشک می‌شوم یا مهندس!»🙄

این یادداشت به بهانه تقارن با ایام انتخاب رشته دانش آموزان دبیرستانی‌ و همچنین نزدیکی با تعیین سرنوشت قبول شدگان کنکور به رفع ابهامات موجود پرداخته است.

یا مهندس و پزشک باش؛ یا هیچ!🥴 

حتما این خطابه بارها به گوش کسانی که در مقطع متوسطه و در آستانه انتخاب رشته هستند، رسیده است؛ پدر و مادری که از سر دلسوزی و یا چشم و هم چشمی با دوستان و آشنایان، فرزندان خویش را بالاجبار وارد مسیری می‌کنند که انتهای آن پشیمانی محض است. حال اگر فرزند که بر اثر حیا و اطاعات از والدین، مجبور به پذیرش امر آنان شده، در زمانی مناسب مسیر درست را انتخاب نکند، این پشیمانی و حسرت تا آخر عمر همراه او خواهد بود؛ حتی اگر به درآمد قابل توجهی نیز دست یابد.

مگر نه اینکه رشته‌های مدیریتی، روانشناسی، جامعه شناختی، حقوق و … که پایه‌های یک جامعه موفق را تشکیل می‌دهند، در رشته علوم انسانی است؟ آیا هنرهایی نظیر نقاشی، موسیقی، تئاتر و… در رشته‌های ریاضی و تجربی است؟ حال سوال اصلی اینجاست که چرا در اذهان خانواده ها اینچنین جا افتاده است که درس خوان‌ها و تیزهوشان باید در رشته ریاضی-فیزیک و یا علوم تجربی تحصیل کنند و سایرین باید در مابقی رشته‌ها ادامه تحصیل دهند؟

این موضوع را از سه جهت میتوان تحلیل کرد:

1- در گذشته، روستاییان غالبا به دامداری و کشاورزی مشغول بودند و شهرنشینان هم عمدتا در کارهای آزاد مانند بنایی، کاسبی، نجاری و… مشغول بودند؛ اما با پیشرفت صنعت و تکنولوژی نیاز به مهندسین روز افزون شد؛ بسیاری از مردم نیز بر اثر بیماری جان خود را از دست می‌دادند. از طرفی اغلب این اجنبی‌ها بودند که در علوم فنی و پزشکی سرآمد بودند. در نتیجه نیاز جامعه آن زمان به پزشکان و مهندسان بیش از پیش شد و دیدگاه خانواده ها به این سمت سوق یافت که باید فرزندانشان، مهندس و پزشک شوند تا هم گره‌ای از جامعه وا کنند و هم به منسب و ثروتی درخور برسند.

و این تفکر تا همین حالا هم ادامه دارد؛‌ در حالیکه جامعه از مهندس و دکتر و پزشک اشباع شده؛ غافل از اینکه هم اکنون، ایران اسلامی بیش از هر چیز به مدیرانی لایق، حقوقدانانی متخصص، جامعه شناسان و روانشناسانی خبره نیاز دارد تا بتواند از مسیر پر خطر جنگ نرم به سلامت عبور کند. متاسفانه فارغ التحصیلان بر خلاف گذشته آنچنان که باید تخصص ندارند و تنها مدرک به دست جویای شغل هستند.

2- والدین آروزهای خویش را در فرزندانشان جست و جو می‌کنند؛ پدری را تصور کنید که آرزوی مهندس شدن را در سر داشته و به هر دلیل به آن نرسیده، پس تمام همت خویش را در جهت مهندس شدن فرزندش به کار می‌‍گیرد ؛حتی اگر لازم باشد به زور هم متوسل خواهد شد.

3- اگر مشاورانی در صدا و سیما و یا مدارس بودند تا سایر رشته‌ها، اهمیت و فرصت های شغلیشان را تبیین کنند، دیگر والدین از ترس اینکه مبادا فرزندانشان در پایان دوره کارشناسی بیکار بمانند، آنها را مجبور به کاری که دوست ندارند، نمی‌کردند.

سودای دکتر و مهندس شدن😪

آرزوی هر کودکی برای مهندس و پزشک شدن در دوران جوانی، نشان دهنده تاسی از رفتار و اصرار والدین است و از همین تلقین‌های والدین به آنان نشات می‌گیرد. در حقیقت فرزندان به این باور رسیده‌اند که خوشبختی و رفاه را تنها میتوان در این دو شغل (پزشکی و مهندسی) جست و جو کرد.

کسانی که به خاطر حرف پدر و مادر خویش، آمال و آرزو و استعدادهای خود را نادیده گرفتند و به تبع آن وارد جاده‌ای شدند که انتهای آن مبهم است، به علت پیروی از والدین و حفظ حرمت آنان نزد خداوند ماجور می‌باشند، اما تا به کی این تفکرات نادرست باید قربانی بگیرد و دانشجو با بی میلی درس بخواند و بدون ذره‌ای تخصص و با ناامیدی محض فارغ التحصیل شود؟

همین چند روز قبل بود که کنکور سراسری برگزار شد و باز هم عده‌ای بودند که هنگام برگزاری کنکور، در خواب ناز به سر می‌بردند. آیا این خواب آلودگی از شدت علاقه آنها به رشته‌شان بود و یا ماحصل اجبار خانواده برای رفتن به رشته ای خاص؟ بسیاری از دهه شصت و هفتادی‌ها روند عجیبی را طی کرده و یا می‌کنند. مثلا: دیپلم تجربی، کارشناسی مهندسی شیمی، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی. مسیری عجیب که رشته هر مقطع ارتباطی به رشته مقطع قبل ندارد!

به راستی آیندگان درباره ما چه خواهند گفت؟ کسانی که در دور باطلی به نام «بی هدفی» سرگردان بودند و یا کسانی که به خاطر تصمیمات نادرست خانواده هیچگاه مزه خوشبختی و رضایت را نچشیدند؟

بماند اینکه بعضی از افراد که به نوعی قربانی این قضیه هستند (بر اثر عدم موفقیت در رشته هایی که به آن بی علاقه بوده اند) سرانجام دچار افسردگی شدند و یا دست به ناهنجاری‌های اجتماعی زدند؛ اما دکتر و یا مهندسِ پولدارِ حسرت خورده بهتر است یا شغلی دیگر با حس رضایت از خویش؛ حتی با درآمدی کمتر؟ مسئله این است😄

اگه تو هم در ایام انتخاب رشته بین دوراهی گیر کردی، ما بهت کمک میکنیم تا بهترین تصمیم رو بگیری. کافیه با این شماره 09142365146 در تماس باشی و با پشتیبان های ما در ارتباط باشی.❤ 

 

اگه میخوای صفر تا صد کنکور فرهنگیان رو بدونی کافیه روی لینک زیر کلیک کنی👇

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم ورود به حساب کاربری

به سایت مشاوران آلفا خوش اومدی 🥰
اطلاعاتت رو دقیق بزن و وارد سایت شو…
ورود / عضویت
یک کد تأیید به شماره همراه شما پیامک خواهد شد

ارسال مجدد رمز عبور یکبار مصرف(00:30)